نارسایی حرکتی برای توصیف کودکی بکار میرود که بدون وجود بیماری عصبی و یا مغزی با دشواری در اجرای برخی از حرکتها روبرو باشد. دامنه این دشواریها بسیار وسیع است و ممکن است از مشکل حرکت روی یک خط راست گرفته تا مشکل نوشتن گسترده شده باشد. این مقاله به بحث پیرامون نارسایی حرکتی و دانشآموزان با نارسایی حرکتی میپردازد. این دانشآموزان در صورت فقدان کمکهای مناسب زیان میبینند. بهویژه بر این نکته تأکید میشود که تشخیص نیازهای این کودکان و سیاستهای حمایتی مناسب برای برآورده ساختن نیازهای دانشآموزان با نارسایی حرکتی ضروری است. این دانشآموزان مانند کودکان اوتیسم دارای نیازهای آموزشی ویژه میباشند، ولی این نیازها کمتر بطور قانونی و یا عرفی برسمیت شناخته میشوند. علت اصلی این مورد اخیر این است که کودکان با نارسایی حرکتی مانند دیگر همسالان خود هستند تنها با این تفاوت که نامرتبند و نمیتوانند برخی از فعالیتهای حرکتی و یا آکادمیک خود را سازماندهی کنند. گرچه این دانشآموزان از هوش بهنجار برخوردارند ولی دشواری آنها در یادگیری تحت تاثیر نارسایی حرکتی قرار میگیرد. به همین دلیل نارسایی حرکتی را معلولیت پنهان خوانده اند. شایان ذکر است که اختصاص بودجه برای حمایت از کودکان با نیازهای آموزشی ویژه، گرچه لازم است اما کافی نیست. نیازهای آموزشی ویژه همه دانشآموزان باید به رسمیت شناخته شوند و بطور مناسب برآورده گردند.