هدف: پژوهش حاضر مطالعه یک مدل علی برای تبیین بهزیستی روانشناختی در مادران دارای کودکان کمتوان ذهنی و مقایسه آن با مادران کودکان عادی بود. روش: گروه نمونه این مطالعه 75 نفر مادر دارای کودک کم توان و 75 مادر کودک عادی مدارس شهر ارومیه بود که از نظر تحصیلات و طبقه اقتصادی-اجتماعی؛ و سن، جنس و پایه تحصیلی فرزندان همتا گردیده بودند. در مدل طراحی شده هوش هیجانی ادراک شده، کنترل تفکر منفی متغیر برونزا(مستقل)، افسردگی متغیر میانجی و بهزیستی روانشناختی متغیر درونزا در نظر گرفته شدند. جهت سنجش متغیرهای مدل از آزمونهای افسردگی بک، هوش هیجانی ادراک شده مایر و سالووی(TMMS)، آزمون کنترل تفکر ولز و دیویس و بهزیستی روانشناختی ریف استفاده شد. آزمونها از نظر ویژگیهای روانسنجی از طریق تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس نتایج حاصل مدل اولیه اصلاح و سپس از طریق معادلات ساختاری آزمون شد. یافتهها: نتایج این بررسی نشان داد مدل پیشنهادی در گروه دارای فرزند عادی برازش مناسبی داشته و متغیرهای درون مدل بخوبی قادر به تبیین بهزیستی روانشناختی هستند ولی در گروه مادران کم توانان ذهنی مدل قادر نیست آن را تبیین کند. متغیری که در هر دو گروه دارای مسیر علی معنیدار با بهزیستی روانشناختی بوده و میتوانست آن را تبیین نماید راهبردهای کنترل تفکر بود. نتیجهگیری: در گروه مادران دانشآموزان عادی متغیرهای هوش هیجانی ادراک شده، توانایی کنترل تفکر منفی و افسردگی قادر به پیشبینی بهزیستی روانشناختی است اما در گروه مادران دارای کودک کمتوان ذهنی این مدل فاقد کارآیی لازم است. براین اساس به نظر میرسد باید مدل دیگری برای مادران کودکان کمتوان ذهنی طراحی کرد که بر اساس پیشینه پژوهشی یکی از اجزای آن شدت کمتوانی ذهنی کودک و طبق یافتههای پژوهش اخیر توانایی کنترل تفکر منفی باشد.
Michaeli Manee F. Structural Relations of Psychological Well-being with Perceived Emotional Intelligence, Depression and Negative Thought Control Abilities in Mothers Having Children with Intellectual Disability. JOEC 2009; 9 (2) :103-120 URL: http://joec.ir/article-1-321-fa.html
میکائیلی منیع فرزانه. روابط ساختاری بین بهزیستی روانشناختی با هوش هیجانی ادراکشده، توانایی کنترل تفکر منفی و افسردگی مادران کودکان کمتوان ذهنی و مقایسه آن با مادران کودکان عادی. فصلنامه كودكان استثنايي. 1388; 9 (2) :103-120