هدف: با توجه به اهمیت سلامت روان در مادران دارای کودک کمتوان ذهنی، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبکهای مقابلهای، جهتگیری مذهبی و ابعاد شخصیت با سلامت روان مادران دارای کودک کمتوان ذهنی انجام شد. روش: نمونه پژوهش شامل 95 نفر از مادران دارای فرزند کمتوان ذهنی بود که به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. دادهها به کمک پرسشنامههای سبکهای مقابلهای (WOCQ)، جهتگیری مذهبی، پنج عامل شخصیت (NEOPI_R) و سلامت عمومی(GHQ) گردآوری و با استفاده از روشهای آماری همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد که سبکهای مقابلهای، جهتگیری مذهبی و ابعاد شخصیت هر یک قادر به پیشبینی درصد معناداری از سلامت روان مادران دارای کودک کمتوان ذهنی هستند. در مجموع، نتایج تحلیل رگرسیون از 17 زیر مقیاسی که برای پیشبینی تغییرات سلامت روان در مادران کودکان کمتوان ذهنی در این پژوهش به کار رفتند، نشان داد که تنها مذهب گرایی و روان رنجور خویی به نحو معناداری میزان سلامت روانی مادران را تبیین میکنند. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که کمک به مادران دارای کودک کمتوان ذهنی در پذیرش کودک خود، یافتن معنا در زندگی و محکمتر کردن اعتقادات مذهبی خود میتواند تأثیر بسزایی در افزایش سطح سلامت روان آنها داشته باشد.