دکتر بهمن زندی، دکتر شهین نعمت زاده، دکتر سید مهدی سمایی، شیما نبیفر،
دوره ۶، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۵ ۱۳۸۵ )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر به منظور طبقهبندی خطاهای املایی دانشآموزان و تعیین توزیع فراوانی خطاها در هر طبقه و بررسی چگونگی پردازش املایی صورتهای زبان فارسی در کودکان مورد مطالعه با توجه به اطلاعات زبانی و غیرزبانی انجام شده است.روش: در این پژوهش از طبقهبندی گارمن(۱۹۹۶) استفاده شده که معتقد است دانشآموزکودک هنگام املا نویسی علاوه بر حافظه، از دانش زبانی خود نیز کمک میگیرد که این دانش ممکن است اطلاعات رسم الخطی،ساختواژی، نحوی یا معنایی باشد. لذا روش پژوهش،توصیفی مقطعی و نمونه آن ۸۵ نفر بوده است. ۲۰ املا از ابتدا، میانه و پایان سال تحصیلی و یک آزمون املایی شامل ۲۴۶ «واژه و عبارت هدف» به عنوان ابزارهای اصلی تحقیق مورد استفاده قرار گرفتهاند. یافتُهها: یافتههای تحقیق نشان داد که بیشترین خطاهای املایی دانشآموزان پایه دوم ابتدایی در سطح نویسه و کمترین آن مربوط به سطح علامت (مانند تشدید) است و از لحاظ نوع خطا، جانشینی بیشترین درصد خطاها را به خود اختصاص میدهد. همچنین کمترین نوع خطاها جابهجایی، تکرار و ادغام بود که اکثراً غیر زبان شناختی بودند و میتوان مانند خطاهای گفتاری آنها را لغزش قلمی به شمار آورد. در سطوح زبان نیز بیشترین درصد خطاها مربوط به «واژه» و کمترین خطاها مربوط به «هجا» بوده است. نتیجهگیری:نتیجه تحقیق نشان میدهد که بیشترین خطاهای املایی آزمودنیها ، زبانشناختی و ناشی از مشکلات نظام نوشتاری زبان فارسی است؛ همچنین نتایج تحقیق نشان میدهد که دانشآموزان علاوه بر حافظه بصری، از اطلاعات زبانی نیز سود میبرند و پردازش صورتهای املایی که با بهکارگیری اطلاعات زبانی تولید میشوند، برای آنها آسانتر از صورتهایی است که با اطلاعات غیرزبانی ( بصری) تولید میشوند.