دکتر علیرضا سنگانی، دکتر محسن طالب زاده، دکتر پریا جنگی، ناهید رامک، دکتر علیرضا همایونی،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
هدف: همواره با توجه به آنکه وجهی از انسانها هیجان و درک اجتماعی میباشد، بنابراین میتوان در بسیاری از تصمیم ها، رویدادها نقش این ویژگی بسیار بارز باشد، مخصوصا در شرایط ارتباطی با افراد کم توان ذهنی که در وضعیت مراتب نامناسبتری به تناسب یک فرد عادی هستند، با عنایت به مطلب فوق هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میزان پرخاشگری و خود دلسوزی در بخشایش مادریاران مراکز توانبخشی افراد کم توان ذهنی است.
روش:روش انجام این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی ۴۱۵ مادریار مراکز توانبخشی افراد کم توان ذهنی سطح استان گلستان تشکیل دادند و با توجه به طرح پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده ۲۳۰ نمونه انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات به صورت فردی و در مراکز انجام گردید. در این پژوهش از پرسشنامه مقیاس بخشودگی احتشام زاده و همکاران (۱۳۸۹)، پرسشنامه پرخاشگری (AGQ) و پرسشنامه خود دلسوزی فرم بلند (SCS-LF) استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاکی از آن است که در مجموع بین تمامی خرده مقیاسهای میزان خشم با بخشایشگری همبستگی معکوس و بین خرده مقیاس های خودشفقتی با بخشایشگری همبستگی مستقیم معناداری وجود دارند، همچنین مولفهی انزوا (۱۹/۰)، احساس مشترک انسانی (۳۰/۰)، مهربانی با خود (۳۲/۰) وکینهتوزی (۳۴/۰) توان پیشبینی بخشایشگری را دارا می باشند.
نتیجه گیری: به طور کلی بخشایشگری تحت تاثیر مولفههای هیجانی میباشد و تلویحات کاربردی بسیاری در حیطههای درمانی و آموزشی در مراکز نگهداری کودکان کم توان ذهنی میتواند داشته باشد.