هدف: پژوهش حاضر، به منظور مقایسه اثربخشی دو روش آموزش والدین استپ(با رویکرد آدلری) و بارکلی(با رویکرد رفتاری) بر کاهش نشانههای اختلال سلوک در کودکان دبستانی در شهر تهران اجرا شد. روش: با یک طرح پژوهش پیش آزمون- پس آزمون چندگروهی با جایگزینی تصادفی، جهت اجرای پژوهش، از میان 5 مدرسه پسرانه منطقه 7 تهران، آغاز شد. سپس60 نفر از والدین کودکانی که بر اساس پرسشنامه علائم مرضی کودکان
(CSI-4) واجد ملاکهای تشخیصی اختلال سلوک بودند، انتخاب شدند و بهطور تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. در نهایت، 13 نفر از والدین در گروه آدلری، 11 نفر در گروه رفتاری و 11 نفر در گروه گواه، مورد بررسی قرارگرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس، تحلیل واریانس دوطرفه و آزمونهای تعقیبی بنفرونی و توکی استفاده شد. یافتهها: بر اساس نتایج به دست آمده، در دو گروه آدلری و رفتاری، نسبت به گروه گواه، کاهش معناداری در شدت نشانههای اختلال سلوک مشاهده شد ولی بین دو روش، تفاوت معناداری نبود. این نتایج در مورد نشانههای دو اختلال بی اعتنایی مقابلهای و نارسایی توجه/ بیش فعالی در این کودکان نیز صادق بود(در کودکان مورد بررسی در همه موارد اختلال سلوک با دو اختلال ذکرشده همراه بود). نتیجهگیری: هم رویکردهای رفتاری و هم آدلری با وجود تفاوت در مبانی نظری و محتوای آموزش، میتوانند روشهای کارآمدی در بهبود علائم رفتاری کودکان باشند و لازم است تفاوت آنها در سایر متغیرهای مربوط به کارامدی بررسی شود.